مطلب زیر متن سخنرانی منتشر شده ای از شهید
مظلوم بهشتی است که تحت عنوان "تشکیلات، امامت ، روحانیت" که یک هفته
قبل از شهادت ایراد شده است . در این سخنرانی شهید مظلوم به تفصیل پیرامون ضرورت
تشکیلات ، تشکل در طول امامت ، رابطه تشکل با حوزه و روحانیت ، وظیفه ی متقابل حزب
و روحانبت و .... سخن گفته است که به لحاظ اهمیت موضوعی آن نسبت به درج کامل آن
مبادرت می نمائیم.
اسلام به این اکتفا نمی کند که شما راستگو
باشید. اسلام می گوید هم باید راستگو باشید و هم باید با دروغگوئی و کژی دیگران
مبارزه کنید. اسلام به این اکتفا نمی کند که شما عفیف و پاکدامن باشید ، می گوید :
هم شما عفیف و پاکدامن باشید و هم با نا پاک دامنی های محیط مبارزه کنید و کسان
دیگری را که به ناپاک دامنی آلوده اند ، اینها را هم پاکیزه کنید. این روش اسلام
است. این اصل است ، و این فریضه را بزرگترین و پر ارج ترین فریضه شمرده اند. در
آیات و روایات متعدد ، وظیفه و فریضه امر به معروف و نهی از منکر ، بزرگ ترین و
بالاترین وظیفه شناخته شده که همه واجبات و فرائض دیگر در پرتو آن گزارده می شوند.
همه هم می دانستند که ام الفساد کیست؟ ام
الفساد شاه بود. تازه شاه هم نبود آمریکا بود. آن موقع ها ، بیشتر انگلیس پشت شاه
بود. ام الفساد انگلستان بود.
. از روی ناچاری با علم و آگاهی به اینکه
آقای مهندس بازرگان عضو نهضت آزادی هستند ، و با علم و آگاهی به اینکه نهضت آزادی
، راهش راه اسلامی و سیاسی و اجتماعیش با راه انقلاب و راه ما یکی نبود. خوب با
علم و آگاهی ما از وضع ایشان ، بعد از پیروزی انقلاب از روی اضطرار ، ناچار شدیم
آقای بازرگان را به عنوان نخست وزیر معرفی کنیم. شورای انقلاب ناچار شد که ایشان
را معرفی کند . ایشان نخست وزیر شد و دولتشان ، دولت انقلاب ! نه ، دولت انقلاب که
نشد خودشان گفتند من دولت انقلاب نیستم ! خودشان می گفتند : این دولت ، دولت
انتقال است. انتقال از مرحله پیش به مرحله انقلاب . حالا چطور می شود که یک انقلاب
پیروز شود و اولین دولتش ، دولت انقلاب نباشد و دولت انتقال باشد ؟؟؟؟
ما چه می خواستیم؟ یک نوع دور هم بودن ، که
این دور هم بودن دارای این جنبه ها باشد. دور هم بودنی که از عهده برنامه ریزی
برای کل کشور بر بیاید. و از عهده شناسایی و جذب و همسو کردن افراد لازم برای
اداره کشور از نخست وزیری تا اداره یک مدرسه بربیاید. و از عهده ی جذب همکاران
لازم و شناسایی افرادی که می توانند برای اجرای این برنامه و برای تحقق این مدیریت
همکاری مومنانه کنند ، بربیاید.
آقای بازرگان در مواردی می گفتند: اینجا
دیگر در دایره ی مسئولیت من است و نباید هیچکس دخالت کند ! آقای بنی صدر خودشان را
یک رهبر می دانستند؟! یک رئیس جمهوری که رهبر است !! و با امام تعارف می کردند! و
الا عملا در مقابل امام بودند.

انتقاد بر امام ، تذکر به امام ، نصیحت بر
ائمه مسلمین ، این که اصلا واجب است. تذکر دلسوزانه به امام دادن ، انتقاد کردن از
یک تصمیم امام ، این که اصلا تربیت اسلامی ماست. و در آن خطبه ی حقوق والی بر رعیت
و حقوق رعیت بر والی از علی (ع) در نهج البلاغه می خوانیم: مولی علی (ع) از مردم
می خواست که از او انتقاد کنند و به او تذکر بدهند. اما همین وقت که انسان تذکر می
دهد، می داند که تذکر می دهد و تصمیم گیری با رهبر است
وای بر آن برادر و خواهر روحانی که خدای
نکرده خصلت انزواگرانه پیدا کند ، این ارتجاع می شود. این می شود بازگشت به همان
دوره ای که خیلی از روحانیون خودشان را از این حرفها کنار می کشیدند. نه ، هرجا
دیدید ، امواجی از خشم پاک مردم بر علیه آنهاست ، شما هم باید حضور داشته باشید و
این خشم را در مسیر صحیح هدایت کنید. خودتان هم باید در این خشم شریک باشید. ولی
به هر حال موضعتان ، موضع ارشادی ، ساختن و تربیت کردن ، یاد دادن ، روشن کردن
باشد.
ما باید خودمان برانگیزنده این خشم ها
باشیم. ما باید در این خشم ها و قهرها پیشگام باشیم. اما در هرحال از موضع ارشاد
برخورد کنیم ، در همان وقت یک شعاری بود که "شاه زنازاده است- خمینی آزاده
است" گفتیم جلوی این شعار را بگیرید.
باید دقیق باشید ، اساس بر جذب است. اساس بر
این است که مردم جذب شوند. برخوردهایی که آن ها را دفع می کند ، این خلاف مبناست.
هیچ نوع تقیدی که نشانه تن آسائی و آسایش
طلبی و امتیازطلبی باشد در شما برادران و خواهران مطلقا نباید باشد.
تقدم طلبی نباید باشد. مبادا خوشتان بیاید
برایتان درود بگویند و یا خوششان بیاید وقتی می روید برای ما درود بگویند. اینها
هم نباید باشد. بروید اینها را برای خدا بیاورید، خودتان هم در راه خدا باشید این
درودها و این سلام ها نشانه مهر این مردم است. ما از این نظر خیلی به آن قیمت می دهیم
و بها می دهیم اما ما نباید اسیر اینها شویم. ما باید یک بار هم راه خدا را که می
خواهیم برویم اگر مستلزم این بود که بگویند:"مرگ بر ما "ما باید آنجا
راه خدا را برویم اگر آدم اسیر درود شد مشرک شده است. این شرک است. یک نوع
دنیاپرستی است. ما باید در راه خدا باشیم ولو بگویند: "مرگ بر ما"