انقلاب نامه

بی تو ما ماندیم و راهی ناتمام

انقلاب نامه

بی تو ما ماندیم و راهی ناتمام

بازخوانی مواضع و اصولی که رهبران نهضت در ابتدای انقلاب بیان کردند
بایگانی

نهایت تواضع و فروتنی را همراه  مهربانی  با مومنین داشتند، لذا مومنین دور پیغمبر همیشه جمع می شدند در  حالیکه مومنین یا پیغمبر مردمان مستضعفی بودند که به هر معنا بگیریم مقصود ما را بیان میکند یا خود پیغمبران مستضعفان بودند و یا مومنین که پیغمبران در میان آنها بودند و در مقابل آنها اینجورخضوع می کردند  آنها  مردمان مستضعفی بودند لذا یه پیغمبر ایراد می گرفتند که اطراف پیغمبر را مردمان پست و پایین جامعه گرفتند. وقتیکه  یک حاکمی در میان مردم  باشد درد مردم را  می فهمد وقتی طبقات محروم  جامعه و توده  انبوه عظیم  مردم با زمامدار  جامعه اسلامی ارتباط داشته باشندحرفشان را به گوش او برسانند دردهایشان را برای او تشریح  بکنند طبیعی است که این حاکم  جامعه  اسلامی با دردهای مردم آشنا  می شود و در صورتی  که حسن نیت داشته باشد امکان کمک به مردم و گشودن گره های مردم برای  او پیش می آید در حالی که طاغوت های عالم  اینجور نبودند طاغوتهای عالم درد مردم را درک نمی کردند،


 زجرهای مردم را آنها نمی کشیدند، گرسنگی مردم را آنها نمی فهمیدند که یعنی چه، کمبودهایی که برای مردم وجود داشت برای آنها اصلا مفهوم نداشت حتی در کشورهایی که به حسب ظاهر با شیوه های اشتراکی اداره می شود همه چیز باید از سوی دولت به مردم داده بشود و مردم در یک حدی در مضیغه های اجتماعی شبیه هم هستند طبقات حاکمه آن کسانی هستند که در راس جامعه هستد از حال آنها خبر ندارند جامعه اسلامی و حکومت اسلامی اینجوری نیست شما توی خانه امام هم که می روید، امامی که مردم او را بر شخص خودشان و فرزندان و وجود خودشان ترجیح می دهند، می بینید که زندگی، همان زندگی مردم متوسط و پایین است.فرش همان فرش است خوراک همان خوراک است، تنگناها، همان تنگناهاست مضیغه ها همان مضیغه هاست اگر مردم نفت سفید کم دارند خانه امام هم مورد احتیاج است کم هست، اگر بعضی اجناس و لوازم در اختیار مردم نیست امام هم همان مضیغه و همان کمبود در خانه اش محسوس است، با مردم خود یکسان است.

متن خطبه نمازجمعه به امامت آیت الله خامنه ای در دوره ی ریاست جمهوری در تاریخ ۶ آبان ۶۲ 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۷
موذن جامعه

مطلب زیر متن سخنرانی منتشر شده ای از شهید مظلوم بهشتی است که تحت عنوان "تشکیلات، امامت ، روحانیت" که یک هفته قبل از شهادت ایراد شده است . در این سخنرانی شهید مظلوم به تفصیل پیرامون ضرورت تشکیلات ، تشکل در طول امامت ، رابطه تشکل با حوزه و روحانیت ، وظیفه ی متقابل حزب و روحانبت و .... سخن گفته است که به لحاظ اهمیت موضوعی آن نسبت به درج کامل آن مبادرت می نمائیم.

اسلام به این اکتفا نمی کند که شما راستگو باشید. اسلام می گوید هم باید راستگو باشید و هم باید با دروغگوئی و کژی دیگران مبارزه کنید. اسلام به این اکتفا نمی کند که شما عفیف و پاکدامن باشید ، می گوید : هم شما عفیف و پاکدامن باشید و هم با نا پاک دامنی های محیط مبارزه کنید و کسان دیگری را که به ناپاک دامنی آلوده اند ، اینها را هم پاکیزه کنید. این روش اسلام است. این اصل است ، و این فریضه را بزرگترین و پر ارج ترین فریضه شمرده اند. در آیات و روایات متعدد ، وظیفه و فریضه امر به معروف و نهی از منکر ، بزرگ ترین و بالاترین وظیفه شناخته شده که همه واجبات و فرائض دیگر در پرتو آن گزارده می شوند.

همه هم می دانستند که ام الفساد کیست؟ ام الفساد شاه بود. تازه شاه هم نبود آمریکا بود. آن موقع ها ، بیشتر انگلیس پشت شاه بود. ام الفساد انگلستان بود.

. از روی ناچاری با علم و آگاهی به اینکه آقای مهندس بازرگان عضو نهضت آزادی هستند ، و با علم و آگاهی به اینکه نهضت آزادی ، راهش راه اسلامی و سیاسی و اجتماعیش با راه انقلاب و راه ما یکی نبود. خوب با علم و آگاهی ما از وضع ایشان ، بعد از پیروزی انقلاب از روی اضطرار ، ناچار شدیم آقای بازرگان را به عنوان نخست وزیر معرفی کنیم. شورای انقلاب ناچار شد که ایشان را معرفی کند . ایشان نخست وزیر شد و دولتشان ، دولت انقلاب ! نه ، دولت انقلاب که نشد خودشان گفتند من دولت انقلاب نیستم ! خودشان می گفتند : این دولت ، دولت انتقال است. انتقال از مرحله پیش به مرحله انقلاب . حالا چطور می شود که یک انقلاب پیروز شود و اولین دولتش ، دولت انقلاب نباشد و دولت انتقال باشد ؟؟؟؟

ما چه می خواستیم؟ یک نوع دور هم بودن ، که این دور هم بودن دارای این جنبه ها باشد. دور هم بودنی که از عهده برنامه ریزی برای کل کشور بر بیاید. و از عهده شناسایی و جذب و همسو کردن افراد لازم برای اداره کشور از نخست وزیری تا اداره یک مدرسه بربیاید. و از عهده ی جذب همکاران لازم و شناسایی افرادی که می توانند برای اجرای این برنامه و برای تحقق این مدیریت همکاری مومنانه کنند ، بربیاید.

آقای بازرگان در مواردی می گفتند: اینجا دیگر در دایره ی مسئولیت من است و نباید هیچکس دخالت کند ! آقای بنی صدر خودشان را یک رهبر می دانستند؟! یک رئیس جمهوری که رهبر است !! و با امام تعارف می کردند! و الا عملا در مقابل امام بودند.


انتقاد بر امام ، تذکر به امام ، نصیحت بر ائمه مسلمین ، این که اصلا واجب است. تذکر دلسوزانه به امام دادن ، انتقاد کردن از یک تصمیم امام ، این که اصلا تربیت اسلامی ماست. و در آن خطبه ی حقوق والی بر رعیت و حقوق رعیت بر والی از علی (ع) در نهج البلاغه می خوانیم: مولی علی (ع) از مردم می خواست که از او انتقاد کنند و به او تذکر بدهند. اما همین وقت که انسان تذکر می دهد، می داند که تذکر می دهد و تصمیم گیری با رهبر است

وای بر آن برادر و خواهر روحانی که خدای نکرده خصلت انزواگرانه پیدا کند ، این ارتجاع می شود. این می شود بازگشت به همان دوره ای که خیلی از روحانیون خودشان را از این حرفها کنار می کشیدند. نه ، هرجا دیدید ، امواجی از خشم پاک مردم بر علیه آنهاست ، شما هم باید حضور داشته باشید و این خشم را در مسیر صحیح هدایت کنید. خودتان هم باید در این خشم شریک باشید. ولی به هر حال موضعتان ، موضع ارشادی ، ساختن و تربیت کردن ، یاد دادن ، روشن کردن باشد.

ما باید خودمان برانگیزنده این خشم ها باشیم. ما باید در این خشم ها و قهرها پیشگام باشیم. اما در هرحال از موضع ارشاد برخورد کنیم ، در همان وقت یک شعاری بود که "شاه زنازاده است- خمینی آزاده است" گفتیم جلوی این شعار را بگیرید.

باید دقیق باشید ، اساس بر جذب است. اساس بر این است که مردم جذب شوند. برخوردهایی که آن ها را دفع می کند ، این خلاف مبناست.

هیچ نوع تقیدی که نشانه تن آسائی و آسایش طلبی و امتیازطلبی باشد در شما برادران و خواهران مطلقا نباید باشد.

تقدم طلبی نباید باشد. مبادا خوشتان بیاید برایتان درود بگویند و یا خوششان بیاید وقتی می روید برای ما درود بگویند. اینها هم نباید باشد. بروید اینها را برای خدا بیاورید، خودتان هم در راه خدا باشید این درودها و این سلام ها نشانه مهر این مردم است. ما از این نظر خیلی به آن قیمت می دهیم و بها می دهیم اما ما نباید اسیر اینها شویم. ما باید یک بار هم راه خدا را که می خواهیم برویم اگر مستلزم این بود که بگویند:"مرگ بر ما "ما باید آنجا راه خدا را برویم اگر آدم اسیر درود شد مشرک شده است. این شرک است. یک نوع دنیاپرستی است. ما باید در راه خدا باشیم ولو بگویند: "مرگ بر ما"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۶
موذن جامعه

متن زیر سخنرانی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی تحت عنوان آزادی در جامعه اسلامی است که در تاریخ 23/11/59 به مناسبت بزرگداشت شهدای هویزه این شهیدان راه حق و آزادی و آزاد شدگان از قید و بند اسارت و هوی و هوس ها ، ایراد شده است که از نظر شما خوانندگان محترم می گذرد:

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر زن و مرد ما فریاد بر می آورند که استقلال ، آزادی ، حکومت اسلامی منظورشان آن آزادی بی بند و بار گونه نبود ، هیچ مرد مسلمان متعهد و هیچ زن مسلمان متعهد خواستار آن نبود که زن و مرد در جامعه ما آزاد باشد ، هیچ قید و بندی نداشته باشد. هرگز نمی خواست محیط اجتماعی ما به هر زن و مردی آن آزادی را بدهد که هر طور دلش می خواهد لباس بپوشد ، زندگی کند و هرطور دلش می خواهد معاشرت کند. انقلابیون مسلمان ما دنبال این چنین آزادی نبودند

آزادی از دیدگاه اسلام عزیز ما در درجه اول آزاد شدن انسان از بندگی است. آیا نگریسته ای به آن انسانی که هوی و هوسش و تمایلاتش را می پرستد، هوس کیش است ، هواپرست است و با اینکه خیلی عالم است و دارای گنجینه معلومات ، اما خدا او را گمراه کرده است؟ خیلی ها هستند عالمند اما رهرو رهیاب نیستند . همان طوری که مکرر در سخنان اخیر امام امت شنیده اند علم برایشان حجاب اکبر است ، علم مانع آن است که حق و حقیقت را بیابند و بشناسند ، بپذیرند و در برابرش خاضع شوند ، علم به آنها به جای تواضع و فروتنی در برابر حق غرور و خودسری و سرکشی را در برابر حق داده است . آزادی بدان اصل که انسان در برای حاکمیت هوی و هوس ها و تمایلات درونی گوناگونش بر انتخاب و رفتارش آزاد بماند آزادیش را حفظ کند و این شهیدان عزیز ما چنینند. اینها خودشان را در برابر بسیاری از هوسها آزاد کردند و تا آزاد نشوند ، بدین راه قدم نمی نهند .

تا ما در خط تسلط بر هوی ها حرکت نکنیم به این آزادی نمی رسیم و چون محیط اجتماعی تاثیر به سزایی دارد در اینکه درون من و شماها رشد کند یا ذکر خدا رشد کند. درست است که اگر افراد رشد یافته رسیده به مراحل بالای کمال را در میان انگیزه های رنگارنگ فساد رها کنی اختیار خودشان را  می توانند داشته باشند خوب باید بگوییم که اینها چند درصد هستند؟


اگر به آن خانم گفتند خانم شما آزادی فریاد برای آزادی هم برآورید درست ، اما خانم مسلمان در کوچه و خیابان که می آیی لباس و پوشش شما ساده باشد ، اندام های بدن و موی سر شما پوشیده باشد ، آنچه با پوشش ساده نه دل فریب و سخن گفتن و نحوه برخورد با این و آن و طرز راه رفتن همه آنها هم با وقار و سنگین و متین باشد ، در خور پاکدامنی بانوی والا قدر مسلمان پیوسته به خدا باشد ، خوب در اینجا اگر این را به او گفتند و شنید بازهم آزادی او حفظ شده چون خودش آزادانه شنیده اما اگر نخواست آزادانه بشنود بگوید این چیزهایی که شما می گویند خوب است ولی من دلم می خواهد نیمه برهنه از خانه بیرون بیایم ، با آرایش تمام عیار در خیابان ظاهر شوم در اینجا نظام اسلامی با او چه کند؟ آزادی او را حفظ و رعایت کند و به او بگوید آزادی خانم؟ ما حرف خودمان را به شما زده ایم ، شما می خواهی گوش کن یا گوش نکن آزاد هستی ؟ گوش کردی خوشا به سعادتت  گوش نکردی عذابش دامن خودت را می گیرد؟ نخیر در آنجا ما نهی از منکر می کنیم در این صورت خود به خود مقداری از آزادی این خواهرها را از دستش می گیریم. و نه به خاطر اینکه دشمن آزادی او و آزادی بشریت باشیم ، به خاطر اینکه دوست و خواستار آزادی او و آزادی بشریت هستیم .

جامعه اسلامی جامعه ای است که انسان در آن محیط وارد می شود آزادی هایش محدود به حدود اسلامی می شود مردم در انتقاد و خرده گیری غیر مغرضانه از مسئولان آزادی مطلق دارند. و از همه می توانند انتقاد کنند ، انتقاد سازنده دوستانه و نه انتقاد مغرضانه و کینه توزانه و ویران گر ، انتقاد مردم از بارکشان مسئولیت ها جزء اصولی است که ما دهها سال در بحث های اجتماعی بر آن تکیه می کردیم . مگر ممکن است که اکنون در جمهوری اسلامی هستیم بگوییم آن حرفها باطل شد خدا نیاورد آن روز را که در این جامعه مسئولانی قبول مسئولیت کنند با این خوی و خصلت و شما نخواهید گذاشت که چنین روزی به سر این امت و این انقلاب بیاید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۵
موذن جامعه

سخنرانی منتشر شده از شهید حجه الاسلام و المسلمین محمد جواد باهنر در روزنامه جمهوری اسلامی

اما انقلاب ، در سایه  اسلام ، آنچنان زنجیرها را پاره کرد ، آنچنان قفس ها را شکست که شما دیدید همین فرزندان عزیزتان که چگونه سرگرم بازی و عیاشی بودند و برای آنها منطقی ، مکتبی ، فکری ، ایدئولوژی و راهی وحود نداشت چگونه در سایه این انقلاب ناگهان قفس ها را پاره کردند ، ما تصور می کنیم 5 ماه بچه ها ی ما به مدرسه نرفتند. اما مدرسه انقلاب مغزهای فرزندان ما را آنچنان باز کرد و تعلیماتی دیدند که پدران آنه اسالیان دراز ندیده بودند . چگونه دیدیدم که فرزندان ما در همین کوچه و خیابان ها ، در اجتماعات در تظاهرات در خشم ها ، در پرخاشها چگونه توانستند بگویند ، چگونه توانستند بنویسند ، چگونه توانستند بیندیشند و چگونه توانستند مبارزه کنند .

انسان در دل این انقلاب در امت ما متولد شد ، انسان مرده ، انسان خفته ، در دل انقلاب اسلامی ما بیدار شد ، زنده شد ، و لذا در طی این چند ماه و بلکه یک سال و چهارده ماه گذشته مبارزه ما مدرسه بزرگی برای این نسل ما به وجود آمد.

فرهنگ اسلام ، انسان می سازد ، انسان با اراده می سازد. انسان متهور می سازد انسان اندیشمند و متحرک می سازد

.

ما ناگهان خودمان را بعد از پیروزی در یک میدان باز احساس می کنیم. اکنون وظیفه ما ، در برابر این نسل به پا خاسته، در برابر این نسل شکوفا و شکفته شده ، بسیار سنگین است . ما در برابر این نسل تغذیه ایدئولوژیگ لازم داریم. یعنی لازم داریم مکتب اسلام را ورق به ورق و قدم به قدم در برابر این نسل تشنه قرار دهیم . تا دیروز قبل از پیروزی و قبل از این حرکت و مبارزه ، شاید بچه های ما این چنین عطش خواندن و مطالعه کردن و شنیدن نداشتند ، ما که در جریان اعتصابات و تعطیل مدارس و اجتماع دانش اموزان ، و بعد از پیروزی در جریان افتتاح مدارس بودیم.

دیدیم اصلا این نسل ما با نسل سال گذشته تفاوت فاحش کرده است . نسلی است پر طپش پر تقاضا ، پرخاصیت ، می خواهد بفهمد ، می خواهد بداند ، می خواهد مطالعه کند و لذا وظیفه برادران عزیز و سروران ارجمند فاضل حوزه علمیه قم بسیار سنگین شده است ما اگر خوراک لازم برای تغذیه فکری ، نسل به پا خواسته و بیدار شده خود فراهم نکنیم لا محاله در برابر سمومی که از وراء مرزها هر روز به گونه ای در برابر نسل ما قرار می گیرد ، قرار خواهیم گرفت و اگر ما نتوانیم پاسخ به این تقاضاها ، به این عطش ها به این درخواستهایی که برای کتاب ، برای کلاس ، برای سخنرانی ، برای تشکیل مجامع دارند ، اگر چنانچه نتوانیم تقاضا را پاسخ بدهیم در این مرحله از مبارزه باخته ایم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۴
موذن جامعه

خطبه های نمازجمعه 31 تیر 67 که به امامت حجت الاسلام علی خامنه ای برگزار شد از اهمیت بالایی برخوردار است.این نمازجمعه که بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ برگزار شد به نوعی تفسیری از پیام قطعنامه امام امت است.

"و همانطور که همگی احساس کردید آنچنان نغمه دلپذیر و موثری است که تا اعماق جان ملت انقلابی ما نفوذ کرد و تارهای روح آنان را به نوا درآورد و این تازه آغاز کار است . این پیام لوحه زرین پاک نشدنی است که بر سر در و پیشانی و کتیبه این نظام عظیم اسلامی تا ابد خواهد ماند. کلمه کلمه و جمله جمله این پیام قطره باران رحمتی است که کام مشتاقان و جان عاشقان را سیراب خواهد کرد . حقیقتا نشانه ای است از اینکه امام ما این فرزند راستین ولی خدا و پیامبر خدا ملهم به الهامات الهی است . این نیروی فوق العاده است . که خدای متعال ذخیره این انقلاب قرار داده است . در تفسیر این پیام عمری را باید صرف کرد . این پیام باید فرهنگ و قانون جامعه ما بشود ، ای بسا قانونی که در دل و عمق جان مردم نیست بر نوک قلم ها و لق لقه زبانها است . اما فرهنگ یک جامعه یعنی آن راه روشنی که جامعه آن راه را می پیماید این پیام باید آنقدر تکرار بشود. این پیام باید آنقدر در زبانها و دلها ذهنها بگردد تا رنگ ثابت ملت ما و فرهنگ ناستردنی انقلاب ما بشود. این پیام و پیام سال گذشته حج یک مجموعه کامل است که باید این ملت از آن جان خود را سیراب کند .

از ساعت اولیه پیروزی انقلاب توطئه ها ، محاصره ها ، ضربه ها ، خباثت ها ، حمله ها ، دروغ زنی ها ، از همه طرف به سمت این ملت سرازیر شد و این ملت بزرگ مقاومت کرد. تاریخ بداند نسل های آینده به یاد داشته باشند که این نسل مبارک ، این امت بزرگ در این برهه از زمان به دنبال سر این رهبر استثنایی و عظیم صداقت خودش را نشان داد

مسلمان های عالم باید بدانند تا وقتی که سردمداران فاسد و مزدور و وابسته و نوکر صفت در جوامع آنها حکومت می کنند این تعادل قوا هرگز به سود مسلمین تغییر نخواهد کرد ، و مسلمان ها را روز به روز در دنیا ضعیف تر خواهد کرد. در این پیام یک فصل مهمی مربوط به جهان اسلام است و فصل مهم دیگری مربوط به مسائل داخلی کشور خودمان و جامعه خودمان است.

عدالت اجتماعی یعنی اینکه در جامعه فقر نباشد ، یعنی خیرات و برکات جامعه تنها به سود یک دسته از مردم به زبان اکثریت قاطع مردم مصرف نشود. عدالت اجتماعی یعنی اینکه در جامعه اسلامی از همه برکاتی که در این جامعه هست قشرهای عظیم مردم بتوانند استفاده کنند و بهره ببرند و استعدادهای آنها شکوفا بشود.

محرومان و پابرهنه گان لشکریان اصلی و حقیقی انقلابند

آمدن پیغمبران برای این است که در جامعه قسط و عدالت اجتماعی باشد. پیغمبران آمده اند تا گردن کلفتهای جامعه ، مفت خورهای جامعه ، زالوصفتهای جامعه ، استثمارگران جامعه ، زراندوزان جامعه ، بی دردان و بی غمان مرفه جامعه را سر جای خودشان بنشانند و مستضعفان ، محرومان ، پابرهنگان را به حقوق شان برسانند. این بایستی هدف اصلی انقلاب باشد ، در قوانین، در اجرائیات ، در برخورد مامورین با مردم ، در ارزش گذاری در سطح جامعه ، در گفتن ها ، در تبلیغات ها باید در راس امور قرار بگیرد. اگر "عدالت اجتماعی " در جامعه ای نباشد هدف اعلای دین یعنی تکامل انسانی به هیچ وجه در سطح عموم جامعه بدست نخواهد آمد ، و خاصیت بزرگ و نشانه بزرگ جامعه اسلامی در مقابل جامعه طاغوتی همین است  .

جامعه ی اسلامی آن جامعه ای است که وقتی نگاه می کنند در آن از تبعیض و ظلم و نابرابری ها هیچ نشانه ای نباشد، در آن از فقر و از محرومیت خبری نباشد......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۹
موذن جامعه