انقلاب نامه

بی تو ما ماندیم و راهی ناتمام

انقلاب نامه

بی تو ما ماندیم و راهی ناتمام

بازخوانی مواضع و اصولی که رهبران نهضت در ابتدای انقلاب بیان کردند
بایگانی

هم تقوای ستیز داشته باشید,هم تقوای پرهیز.

يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۸ ق.ظ

سخنرانی شهید بهشتی در حزب جمهوری اسلامی منتشر شده در روزنامه جمهوری اسلامی 20 اردیبهشت 62

*یک تشکیلات معمولا کار خود را با آموزش و سازندگی و سپس در سرنوشت سیاسی جامعه اش حضور موثر پیدا می کند، ولی حزب جمهوری اسلامی از ابتدای تاسیس به صورت فعال در صحنه سیاسی حضور یافت و این به خاطر اعتمادی بود که جامعه ما به موسسین این تشکیلات اسلامی داشت.

*حزب جمهوری اسلامی به دلیل داشتن پایگاه مردمی وسیع از همان آغاز با موفقیت به کارهای بزرگی از قبیل شرکت در انتخابات خبرگان قانون اساسی،شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی و برگزاری راهپیمایی بزرگی از قبیل راه پیمایی روز کارگر و روز زن در سال 58 دست زد که احزاب دیگر سالها پس از تاسیس به آن دست می زنند.

*رمز موفقیت حزب جمهوری اسلامی در خدمات بزرگی که به انقلاب اسلامی کرده در این است که موسسین آن مورد اعتماد کامل روحانیت و مردم بوده و هستند و همواره کارهایش را با همکاری روحانیت انجام می دهد.

*حالا باید به سراغ کارهای تشکیلاتی برویم و در پیگیری شبانه روزی این حرکت تشکیلاتی یادمان نرود که روح خدا و عمل برای خدا کردن و عمل صالح داشتن است.هم تقوای ستیز داشته باشید ، هم تقوای پرهیز.


یک تشکیلات معمولا کار خودش را با آموزش و سازندگی تشکیلاتی و کلاسها و حوزه های سازنده در ابعاد عقیدتی و آگاه کننده در زمینه های عقیدتی و سیاسی و تمرین دهنده در فعالیتهای اجتماعی سیاسی,نظامی و شکل دهنده در ابعاد معنوی و اخلاقی آغاز میکند و جلو می برد.یعنی قسمت اصلی فعالیت های یک تشکیلات اینهاست و آن بطور طبیعی مستلزم این است که تشکیلات قسمت اعظم نیرو و توانش را روی بیان مواضع ایدئولوژیک و سیاسی متمرکز کند.جزوه هایی در این رابطه تهیه کند و تفسیرها و تحلیل های سیاسی بطور پیوسته در رابطه با رویدادها در اختیار اعضا تشکیلات بگذارد و فعالیتها را هم بر این پایه پیش ببرد.این راه معمول یک تشکیلات است.بعد وقتی تشکیلات مایه دار شد,مستقر شد و مورد قبول جامعه قرار گرفت می رود سراغ اینکه در سرنوشت سیاسی جامعه اش حضور موثر پیدا کند و بگوید:حالا که عقیده (ایدئولوژی)من,بینش اجتماعی من و بینش سیاسی من بعنوان یک نهاد اجتماعی مورد قبول بخش عظیمی از جامعه هست.پس می توانم در ساختن آینده جامعه نقش موثر داشته باشم. در آن موقع است که مقدار قابل ملاحظه ای از قبیل انتخابات ,روی کار آمدن دولت,تهیه برنامه های اقتصادی و اجتماعی اجرائی و برنامه های آموزشی اجرائی را ثبت خواهد کرد.این روند معمول تشکیلات های سیاسی در دنیا است.پس اول با عرضه کردن بینش ها,بینش های عقیدتی مکتبی و شناساندن این بینش ها به مردم کارش را آغاز می کند.فعالیتهای تشکیلاتی در این راه ساختن افراد,تبدیل به یک نیروی موثر شدن و پس از اینکه به یک نیروی موثر تبدیل شد ,آن وقت می تواند حضورش را در صحنه تعیین سرنوشت جریان امور جامعه عملا نشان بدهد.

حزب جمهوری اسلامی هم بعنوان یک تشکیلات اسلامی,سیاسی علی القاعده باید همین راه را می رفت.بنیانگذاران حزب هم در آغاز کار به یک چنین حرکتی یا یک چنین سیری می اندیشیدند و آماده یک چنین تلاشی با اینگونه برنامه بودند ولی عواملی سبب شد که در مورد حزب جمهوری اسلامی این جریان بصورت عکس عمل بشود:

1-جامعه ما بر اساس ایمان و اعتقادی که به انقلاب داشت و شناختی که از مسیر کلی انقلاب داشت و شناسایی که از موسسین حزب داشت و اطمینانی که به راه انها داشت و به کار آنها داشت و یا اگر کسانی هنوز موسسین را نمی شناختند به آسانی می توانستند آنها را شناسائی کنند و ببینند تا چه حد قابل اعتماد هستند.قبل از آنکه بینش عقیدتی(ایدئولوژیک)یک حزب و این تشکیلات بصورت مدون عرضه بشود,قبل از اینکه موسسین بتوانند نیروهای نسبتا آماده را برای ایجاد کلاسها و حوزه ها و واحدها بسیج کنند و سازمان بدهند,مردم با انگیزه همان شور و شوقشان به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به حزب رو آوردند و حزب بر خلاف پیش بینی موسسین ناچار شدقبل از اینکه یک کار تشکیلاتی سازمانی از یک جای کوچک شروع کند و بصورت تشکیلاتی گسترش دهد ناچار شد همه توانش را روی ایجاد دفاتر در تهران و شهر ها بکار برد و بجای آنکه در شهری حوزه های حزبی بوجود آید دفاتر حزب بوجود آمد و نام نویسی هایی که بصورت علاقه و شوق مردم در همه جا به چشم می خورد,چندین میلیون نفر آمدند و اوراق تقاضای عضویت را تکمیل کردند و به دفاتر دادند.

عامل استقبال بی دریغ جمع عظیمی از مردم و روی آوردنشان برای تقاضای عضویت در این تشکیلات بر اساس شوق و شورشان در اصل انقلاب و اطمینان و اعتمادی بود که نسبت به موسسین حزب داشتند.یا می توانستند بدست آورند و بدست آوردنش دشوار نبود.

این موفقیت را معمولا احزاب و تشکیلاتهای دیگر پس از چندین سال کار تشکیلاتی بدست می آورند.یعنی تشکیلاتهای دیگر باید سال ها کار و تلاش کنند تا به یک چنین پایگاه مردمی و اجتماعی دست یابند و در حزب جمهوری اسلامی از همان آغاز معلوم شد یک چنین پیوندی میان حزب و مردم وجود دارد.

2- پس از اینکه معلوم شد حزب در میان مردم دارای یک چنین زمینه قبول و اعتمادی است خودبخود یک مقدار وظیفه به دوش حزب می آید.مثلا در رابطه با مسائل جاری وقتی صحبت از این میشد که روز کارگر است و هنوز سه ماه از پیروزی انقلاب نگذشته که روز کارگر مطرح میشود.این مسئله پیش می آید که روز کارگر باید بدست گروه های دیگر اداره شود یا با برنامه ها و شعار ها و خط اسلامی و بدست نیروهای اسلامی برگزار کنیم؟این سوال مطرح می شود که اگر حزب جمهوری اسلامی یک تشکیلات 500نفری,1000نفری,2000نفری بود می گفت:بله,البته ای کار لازم است که روز کارگر را بدست نیروهای اسلامی برگزار کنیم.

ولی برای تشکیلات 500نفری,1000نفری,2000نفری رفتن به این میدان میسر نیست.

(و لا یکلف الله نفسا,ال وسعها_لایکلف الله حزب الا الوسعه).

اما وقتی که حزب می دید میتواند با همکاری روحانیت مبارزی که با آن همگام بود و حتی در استقبال مردم موثر بود و با اعتمادی که مردم دارند بیاید به اولین تجربه دشوارش دست بزند و بگوید می خواهیم روز کارگر را سراپا با برنامه های اسلامی برگزار کنیم,می رود سراغ این تجربه و تصمیم می گیرد که روز کارگر را بدست کارگران مسلمان برگزار کند و با موفقیت هم برگزار می کند:یعنی شعار روز کارگر بعنوان یک شمار بی اثر و کم اثر,فقط در خدمت منحرف کردن حرکت کارگری ما از راه اسلام به راههای دیگر در دست دیگران بود و این باید بیاید در دست نیروهای مسلمان و مومن,و این کار عملی شد.

می بینید قصه عکس شد,یعنی,قبل از اینکه حزب بتواند فعالیتهای سازنده تشکیلاتی بکند می رود سراغ انجام وظایف بزرگ اجتماعی که تشکیلاتهای بثمر رسیده و به سن بلوغ رسیده به سراغ ان می روند.این نوزاد حزب که دوماهه بود می خواهد برود و گرز یک پهلوان را بلند کند و این کار انجام می شود و موفق هم می شود .روز زن پیش می آید,بعد مسئله تشکیل مجلس خبرگان و قانون اساسی پیش می آید و حزب تصمیم می گیرد که نگذارد مجلس خبرگان جولانگاه مانور دادنهای سیاست بازان و سیاست کاران بشود,آن هم در یک چنین موضوع حساس یعنی تهیه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

نگرانی امام:

حزب تصمیم می گیرد با اطمینانی که مردم دارند با همکاریی که روحانیت دارد در همه حوزه ها نامزد معین کند, به امید اینکه اکثریت قاطع مجلس خبرگان کسانی باشند که اسلامی فکر کنند و یک قانون اساسی دارای اصالت اسلامی بدست بیاید.بد نیست به شما این نکته را بگویم,بگذارید این در تاریخ بماند که امام که معمولا در جریانها کمتر نگران می شوند,در جریان انتخابات مجلس خبرگان از گوشه و کنار کشور اخبار نگران کننده ای دریافت کرده بودند که یکبار به تهران اطلاع دادند که از حزب جمهوری اسلامی و از روحانیت مبارز,کسانی خیلی زود به قم بروند.شرایط طوری بود که غیر از من کسی نتوانست برود.من هم به اعتبار شرکتم در حزب و هم به اعتبار شرکتم در شورای روحانیت مبارز و عضویت در آن شورا آن شب به قم رفتم,قرار بود آن شب با مدرسین حوزه علمیه قم در حضور امام جلسه ای باشد.یعنی روحانیت مبارز,جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و حزب جمهوری اسلامی,اینها در حضور امام جلسه داشته باشند.

به منظور یکی شدن نظرهای این سه نهاد پیرامون نامزدهای انتخاباتی مجلس خبرگان,بعد از نماز مغرب و عشا در خدمت ایشان جلسه را آغاز کردیم.یک مواردی را اتفاق نظر داشتیم و روی یک عده از نامزدها نظر یکی بود.ولی در مواردی نظرها یکی نبود.روی اصول کار صحبت کردیم.وقت کمی دیر بود, به امام عرض کردیم که دیر است شما بفرمائید استراحت کنید,ما اینجا می نشینیم تا کار را تمام کنیم.ایشان فرمودند:(نخیر من می نشینم تا کار تمام بشود!)و شاید تا نزدیکهای ساعت 12,بین ساعت11و دوازده بود که ایشان نشستند و جلسه طول کشید تا کار تمام بشود.چون به ایشان اخباری داده بودند که عده ای می کوشند تا آرا مسلمانان و معتقدین به خط امام و انقلاب را پراکنده کنند,وقتی آرا اینها پراکنده شد آنوقت با آرا کم خودشان می توانند کسانی را به مجلس خبرگان بفرستند(که خط امام و انقلاب را قبول ندارند).

حزب بعنوان یک نهادی که در آن موقع حوزه های تشکیلاتی حزبی نداشت و هنوز به این کار دست نزده بود ولی همان زنجیر دفاتر حزب,آن را بصورت یک تشکیلات موثر,یک تشکیلات دفتری بجای تشکیلات حوزه ای بصورت یک عامل موثر متشکل در آورده بود که می توانست در تهران و در شهرها با داشتن صدها دفتر لااقل یک فکر را به مردم عرضه کند که این خودش مهم بود و با روحانیت هم فکرش را هماهنگ کند که این هم مهم و اعتماد و اطمینان مردم هم به حزب که مهم بود و در نتیجه پیروزی قاطع در انتخابات مجلس خبرگان بدست آمد.یعنی معلوم شد آن کاری را که احزاب معمولا پس از رسیدن به سن کمال باید انجام بدهند(حتی نه سن بلوغ بلکه سن کمال)حالا این نوزاد که آنوقت 5 ماهه بود میرود به میدان و موفق هم می شود.البته با همکاری صمیمانه روحانیت و پیوندی که میان حزب و آنها بود و همکاری انجمنهای اسلامی که تا همین امروز همکاری آنها بسیار مهم و تعیین کننده است و باید خیلی به آنها اهمیت بدهیم و با همکاری توده مردم به این ترتیب وقتی قضیه رئیس جمهور هم پیش آمد حزب تصمیم گرفت در انتخاب رئیس جمهور هم وارد بشود.متاسفانه با اشکالی که بر سر راه انتخاب شدن نامزد حزب بوجود آمد.برنامه حزب سخت بهم خورد و حتی همه شمارا هم پکر کرد و گفتید:چرا این چنین شد؟شاید خیلی هایتان هم گفتید:که ای بابا,دارد خط حزب شکست میخورد!

در بهمن ماه سال گذشته که دعوت کردیم و آمدید,نمی دانم کدامتان آن شبها خیلی آیه یاس می خواندید ولی ما همان موقع هم سراپا امید و شور بودیم,معتقد بودیم که حرکتها می افتد و بر میخیزد و رشد می کند.

افتادن به شرطی حق دارد انسان را نا امید کند که دنباله اش عزیمت برخاستن نباشد.وقتی انسان که عزیمت دارد بر برخاستن,افتادن چیزی نیست.برمی خیزد.نمیدانم یادتان هست آنهایی که آن شب بودند که ما در خدمتشان بودیم با چه اطمینانی و اعتمادی حرف میزدیم.به یادتان می آید؟

در آن موقع یادم می آید که از آقایان در مصاحبه ای گفته بود که حزب مرد.ولی ما معتقد بودیم که خیر,حزب زنده است و به شرطی زنده خواهد ماند که همه ما در قلبمان موفق شده باشیم و در روحمان انگیزه خدایی داشته باشیم اگر انگیزه خدایی  داشته باشیم,زنده هستیم و چون امیدوار بودیم که انگیزه خدایی داریم این بود که با امید فراوان و با روحی سرشار از نگرش به آینده می گفتیم:ما در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت فعال خواهیم کرد و انشا الله پیروز خواهیم شد.بعد در انتخابات شرکت کردید و پیروزی قاطع بدست آوردید.نوبت به تعیین دولت رسید در آنجا هم فعالانه موضع گرفتیم و مجالی به مانورهای سیاسی مخالف ندادیم و گفتیم:که موضع ما این است که باید دولتی مکتبی سر کار بیاید و دولت هم سرکار آمد که دولتی داریم که هم مکتبی است هم متخصص,منتهی سابقه نخست وزیری و سابقه وزارت ندارد و قرار هم نیست که از وزرا و نخست وزیرهای سابق کسی سر کار بیاید.تمرینش کم است مثل همه ما کار می کند و رشد می کند.چون هم ایمان دارد و هم استعداد دارد و هم معلومات.چیزی که کم دارد تجربه کاری است که بدست می آورد.و دیدید که حزب با همکاری روحانیت و همان ائتلاف بزرگش سرانجام در موضعی قرار گرفت که حزبهای به حد کمال رسیده قرار می گیرند. داشتن یک اکثریت قاطع همفکر در مجلس مقننه و روی کار آمدن بسیاری از استاندارها و فرماندارها و مسئولان همفکر در شهرهای مختلف ، همفکر شدن نهادهای انقلاب با حزب و بازگشت آنها از اشتباهی که در اواخر سال 58 دچار آن شده بودند ،موفقیت حزب را می رساند.

حزب جمهوری اسلامی در حقیقت به دلیل داشتن پایگاه مردمی از همان آغاز و به دلیل بودن وظایف اجتماعی سنگین و تعیین کننده بر سر راهش ناچار شد به کارهایی دست بزند که احزاب دیگر سالها پس از تاسیس و پیشرفت تشکیلاتی به آن دست می زدند و طبیعی است که این کارهای بزرگ همه ی نیروهای ما را گرفت. حالا صرف نظر از اینکه موسسین حزب همه عضو شورای انقلاب بودند و در طول آن مدت مسئولیتهای کشوری را هم به دوش داشتند دیگر توان قابل ملاحظه ای برای کار تشکیلاتی نبود مگر در حد همان تشکیلات دفتری.

از سال گذشته ، بهمن ماه که خدمت شما بودیم و این کارها مقدار زیادی اش ، پشت سر گذاشته شده بود ، به شما عرض کردم که حالا ما باید عکس احزاب دیگر عمل کنیم.باید سراغ کارهای تشکیلاتی و سازندگی برویم. قرار گذاشتیم که ما مقدار قابل ملاحظه ای از نیروهایمان را که آزاد خواهد شد اختصاص به حزب بدهیم.من آن سال در حضور شما تعهد کردم که یک دوم از وقت فعالم را به حزب اختصاص بدهم و اینکار را کرده ام و در این چند ماه اخیر هفته ای 25 ساعت از وقت فعالم در اختیار حزب هست.ما در سال 58 پیشرفتهای عظیم و اساسی اجتماعی و سیاسی و تعیین کننده برای آینده کشور را دنبال کردیم و خدا را بر آن سپاسگذاریم و در سال 59 پیشرفتهای قابل ملاحظه تشکیلاتی بدست آورده ایم و خدا را بر آن هم سپاسگذاریم.

در این سال ما موفق شدیم اساس کارهای تشکیلاتی حزب را با استفاده از همه تجارب گذشته و مطالعات دیگرمان از نو بریزیم و بهرحال حالا که در خدمت شما هستیم حزب کاری را که معمولا احزاب میکردند حالا در مرحله دوم انجام داده و سخنی که الان با شما داریم نه پیرامون انتخابات است,نه پیرامون چیزهای دیگر.پیرامون حرکت تشکیلاتی است و گسترش آن.بخواست خدا برای حرکت پیگیر و شبانه  روزی تشکیلاتی حزب بعنوان یک تشکیلات اسلامی آماده باشید و یادتان نرود و یادمان نرود که روح اینکار تشکیلات ایمان بخدا و اخلاص برای خدا و عمل برای خدا کردن و عمل صالح داشتن است.

بنابراین هم تقوای ستیز داشته باشید,هم تقوای پرهیز.بنده به شما عرض میکنم که هر وقت موفق شدید در محل خودتان یک حوزه حزبی اینجوری داشته باشید آنوقت بدانید تازه کار حزب جمهوری اسلامی در آنجا آغاز شده است.به امید توفیق خداوند متعال و تائید او و هدایت او و حمایت او.له امید اینکه ما توفیق داشته باشیم و بتئانیم که اگر بخواهیم میتوانیم.به امید اینکه مصمم باشیم و تلاش کنیم که با آگاهی کافی و اخلاص فراوان و برای خدا کار کردن و در راه خدا کار کردن فعالیتهای تشکیلاتیمان را سامان اساسی بخشیم.

انشا الله 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۱
موذن جامعه

نظرات  (۱)

سلام علیکم:
وبلاگ بسیار ارزشی و پر محتوایی دارید
ممنون میشم اگه به ما هم سر بزنید
با مطلبی در مورد صله ی رحم به روزیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

التماس دعا
یا مهدی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی